ازت‌متنفرم!|P4

سوم شخص-
تقریبا یک هفته از شروع کلاس ها می گذشت. رامونا از همهی کلاس ها خوشش می آمد، اگر مجبور نبود تمام مدت سیریوس رومخ و مزاحم را تحمل کند. با این حال بیشتر از همه در کلاس معجون سازی احساس راحتی داشت، زیرا در طول کلاس سیریوس به آزار و اذیت مرد چاق عنکبوت مانندی که این درس را تدریس می کرد-پروفسور اسلاگهورن- مشغول بود و او را به گونه ای فراموش می کرد. رامونا آه عمیقی کشید و با بدخلقی دستش را به میز کوبید. لیلی که دیگر حوصله اش از دست او سر رفته بود، با بی حوصلگی- بله، لیلی نیز می تواند بی حوصله شود!- به طرف رامونا که با اضطراب روی میز ضرب گرفته بود غر زد:
- بسه دیگه، رامونا آن لوپین!
اسم کاملش را صدا زده بود. قطعا حوصله نداشت. رامونا برای بار هزارم لبش را به دندان گرفت و پوست رویش را کند. از بس لب هایش را خورده بود پوست پوست شده بودند. مرلین مک کینون، از آن سوی سالن عمومی گریفیندوربه رامونا تشر زد:
- انقدر اون لب لعنتی ت رو نخور، و دست از سر موهاتم بردار!
رامونا دسته ی قهوه ای رنگ موهایش را که محکم فشرده بود رها کرد و با آشفتگی به دختر ها نگاه کرد:
- اگه...
مری که کنار شومینه نشسته بود و سعی داشت خودش را گرم کند آه بلندی کشید:
- خسته نمیشی از بس اما و اگر می کنی؟ همه چیز خوب پیش می ره!
رامونا با نگرانی زمزمه کرد:
- اما اگه...
لیلی که دیگر کنترلش را از دست داده بود، جیغی کشید:
- بسه! رامونا آن لوپین، اگه همین الان دهنتو نبندی و انقدر اما و اگه نکنی، همه مون مدیونت میشیم!
ریموس با صدای جیغ لیلی سرش را از کتابش بیرون آورد:
- چی شده؟
مرلین غرولند کرد:
-دیوونه شده!
ریموس چشمانش را چرخاند:
- برای فرداست؟
مری سرش را تکان داد:
- نگرانه نکنه امتحان اسلاگهورن رو خراب کنه!
صدای قهقهه ی سیریوس، جیمز و پیتر، و پس از آن صدای انفجاری از آن سوی سالن عمومی به گوش رسید.کارت های انفجاری، بازی ای سرشار از سروصدا و انفجار های کوچک بزرگ. ریموس که حوصله نداشت کتاب خواندن را ترجیح داده بود. رامونا دوباره لبش را به دندان گرفت و جوید:
- من میرم دوباره دستور تهیه رو بخونم.
که همین که این حرف از دهانش بیرون آمد، با چشم غره ی مرگبار لیلی، مری و مرلین مواجه شد. رامونا از پله ها بالا دوید و وارد اتاق مشترکش با لیلی، مری و مرلین شد. روی تخت نشست و کتاب معجون سازی اش را باز کرد. می خواست برای فردا آماده ی آماده باشد. قرار نبود جلوی آن دسته بیل از خود راضی خودش را ببازد ...
دیدگاه ها (۱۶)

وانشات|رگولس بلک

وانشات|دریکو مالفوی

ازت‌متنفرم!|P3

ازت‌متنفرم!|P2

گفته بودین که فیک باکودکو بنویسم پس بریم برای پارت اول😁⏤͟͟͞͞...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط